موضوع را با سه پرسش و پاسخ از زبان حجتالاسلام دکتر محمد صابر جعفری قائم مقام بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود بررسی می کنیم.
1. آیا شیعیان برای به امامت رسیدن امامی، جشن میگرفتهاند؟
دو نوع شادمانی برای به امامت رسیدن امام داریم. یک نوع وقتی است که پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)، حضرت علی(علیه السلام) را به عنوان امام معرفی میکند. برای این امر، مراسم داشتیم و امامان هم بر آن و بزرگداشت آن تأکید کردهاند؛ البته جشنی متناسب با عرف زمانة خودش؛ یعنی وقتی پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم)، حضرت علی(علیه السلام) را به عنوان امام در غدیر مطرح میکنند که یک حالت عمومی دارد، این همراه خودش، جشن دارد؛ تا چند روز افراد به امیرالمؤمنین(علیه السلام) تبریک میگفتند؛ حتی بعد از این واقعه هم، وقتی کسی خبردار می شد به آن حضرت تبریک می گفت؛ چون پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم) فرموده بودند که حاضران به غایبان بگویند. حاجیانی که به مناطق خودشان برمیگشتند و این خبر مهم را به منطقة خودشان می رساندند، عدهای که تازه خبردار میشدند باز هم به امیرالمؤمنین(علیه السلام) تبریک میگفتند.
جشن گرفتن در این روز در سیرة علما هم بود است. با اینکه عید قربان و عید فطر از عیدهای اسلامی است؛ اما علاوه بر این دو عید، عید غدیر را بسیار گرامی میداشتند.
اما نوع دوم، آغاز امامت، بعد از شهادت امام قبلی است. سیرة اهلبیت(علیهم السلام) در این مورد چگونه بوده است؟ اول اینکه طبیعی است که ایشان به مناسبت شهادت امام قبلی، محزون بودهاند. شیعیان نزد امام جدید میآمدند و ابتدا شهادت امام قبلی را تسلیت میگفتند و سپس با امام جدید بیعت میکردند. امام(علیه السلام) با تعابیر مختلف به اینها میگفتند خوشحال باشید که با ما هستید و شیعیان هم خوشحال بودند که گمراه نشدهاند و امام بعدی را شناختهاند و مثلاً هفتامامی نماندهاند؛ به خصوص تا زمان امام رضا(علیه السلام) که سرآغاز دوازده امامی شدنِ شیعه است؛ یعنی ما هفتامامی و ششامامی داریم، اما هشتامامی نداریم؛ هر کسی امام رضا(علیه السلام) را پذیرفته است بقیة ائمه را هم قبول کرده و دوازدهامامی شده است.
البته اهلبیت(علیهم السلام) در یک فضای حزنی زندگی می کردند و می فرمودند بنیامیه برای ما عید نگذاشتند؛ بنابراین سیرة آنها بیشتر به تسلیت و حزن متمایل بوده است.
در تقویمهای ایران قدیم، این روز به نام تاجگذاری امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مطرح بوده است؛ ولی پس از انقلاب اسلامی، تعبیر تاجگذاری تغییر کرد. این سخن صحیح نیست که کسی بگوید ما در بین علما، کسی را نداشتیم که به نهم ربیع اهتمام بورزد!
2. بیعت چیست؟
بیعت از بیع می آید به معنای معامله و خرید و فروش؛ قرآن می فرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ؛ برخی از مردم هستند که جان خودشان را برای رضای خداوند متعال می فروشند». و یا تعبیری که در مورد انسان وجود دارد این است: انسان در یک نوع معامله قرار دارد، «وَالْعَصْرِ؛ إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ»؛ انسان در سود و زیان است. وقتی دنیا مزرعه شد، انسان دائم در حال معامله است و در سود و زیان است و دائم دارد از او کم میشود و خسر یعنی همین.
اگر انسان در معامله و سود و زیان است، دین، بیعِ او را جهت میدهد و جهت دهی آن، بیعت با امام است. در واقع کار دین جهتدهی به معاملات انسان است؛ جهتدهی به اینکه تو زندگیات را، فکرت را، ذکرت را، وقتت را، قلمت را، عُلقه هایت را، دغدغه هایت را و هزینه های مالیات را برای چه مصرف کنی؟ اگر جهت ندهی، خُسر است، مثل یخی که دارد آب میشود سرمایه هایت هم دارد نابود می شود. دین جهت می دهد که سرمایه های وجودت را به چه کسی بفروشی. امام علی(علیه السلام) میفرماید: «الا ان ثمنک الجنه فلا تبیعوها الا بالجنه؛ آگاه باشید که قیمت جان شما بهشت است، پس نفروشید آن را مگر به بهشت.» تازه این بهای جان شماست و بالاتر از این روح شماست که بهای آن، خود خداست. پس حالا که قرار است جان ما برود، برای که و برای چه برود؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم این جانمان دارد رایگان میرود. چه خوب است که این جانمان را به دست کسی بسپاریم که هم خوب مدیریت می کند و هم دوستمان دارد.
بیعت این ثمره را هم دارد که وقتی فهمیدی طرف حسابت امام حسین(علیه السلام) یا امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، رفتارت، زندگیات، برخوردت، همه به او بیشتر متمایل میشود.
3. آیا این بیعت سابقه داشته است؟
چنانکه گفتیم، تجدید عهد و پیمان و بیعت با امام، سابقه داشته است؛ به عبارت دیگر، سیر زندگی اهلبیت(علیهم السلام) اینگونه بوده است که هرگاه امامی به شهادت میرسید، شیعیان نزد امام بعدی میآمدند و عرض ارادت میکردند و ضمن عرض تسلیت شهادت امام قبلی، با امام جدید هم تجدید عهد و بیعت میکردند؛ حتی امامان قبل از شهادت، برای امام بعد از خود نیز از مردم بیعت می گرفتند؛ مثلاً پیامبر اسلام(صل الله علیه و اله و سلم)، در غدیر خم نسبت به حضرت علی(علیه السلام) از مردم بیعت گرفتند و فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، بعد دستور دادند که همگان بر قبول ولایت و وفاداری نسبت به آن با امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیعت کنند، به نقل تاریخ سه شبانهروز طول کشید تا همگان توانستند با علی(علیه السلام) بیعت کنند؛ حتی خانمها هم با قرار دادن دستشان در ظرف آبی با آن حضرت بیعت کردند و یا پیامبر فرمود: «سلّموا عَلی عَلیّ بأمیرالمؤمنین (بامره المؤمنین)؛ به حضرت علی به عنوان امیرالمؤمنین سلام دهید». گاهی وقتها پیامبر یا امام، نسبت به امام بعدی، از افراد عهد و پیمان خصوصی و عمومی میگرفتند. جالب اینکه گاهی هم برای خودشان از مردم عهد و پیمان و بیعت می گرفتند؛ مثلا پیامبر اسلام(صل الله علیه و اله و سلم) از مسلمانان همراه خویش بیعتی گرفت که بعدها «بیعت رضوان» نامیده شد. ائمه(علیهم السلام) هم برای امامت خودشان از مردم بیعت مجدد میگرفتند یا متذکر بیعت گذشته میشدند. روایاتی که «انشدکم الله» دارد به این موضوع برمیگردد. حضرت علی(علیه السلام) چند بار متذکر بیعت میشوند؛ امام حسین(علیه السلام) نیز یک سال پیش از واقعة عاشورا در مِنی، یادآور بیعت میشود و وقتی امام حسین(علیه السلام) و حضرت علی(علیه السلام) از مردم میخواهند و جواب نمیدهند، آنها را نفرین میکنند. «انشدکم الله»، شما را به خدا قسم میدهم که شما نبودید که پیامبر فرمود: «اولی بکم من انفسکم»؟ چهار پنج تا از صحابة پیامبر(صل الله علیه و اله و سلم) میگویند ما پیرمرد شدیم و یادمان نمیآید که حضرت آنها را نفرین میکند. این نکته مهم است که گاهی وقتها امام، جامعه را به آن بیعت با خود متذکر میشود.
بنابراین با نزدیک شدن به ایام نهم ربیعالاول، آغاز امامت یگانه منجی عالم بشریت و سخن از بیعت با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ برای کسی احساس غریبی پیش نیاید؛ زیرا تجدید عهد و بیعت برای جریان امامت امام(علیه السلام) چیز عجیبی نیست.